- ثفل دان
- تفدان آوندی که در آن تف اندازند
معنی ثفل دان - جستجوی لغت در جدول جو
- ثفل دان
- جای ثفل، ظرفی که در آن اخلاط سینه و آب دهان بیندازند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریشه دان شناسنده اصل عارف بحقیقت اشیا
دگر گشته ثفل دان خدودان ظرفی که در آن آب دهن اندازند
توبره، کاهدان، دام کم (کم معده) انبار علف و کاه و غله، توبره، معده علف خواران
سبد دوخت و دوز سبد بافتنی سبدی که زنان در آن رشته را به وقت دوختن نگاهدارند
گنج دار، خزانه دار
گزکدان ظرفی که در آن تنقلات و مزه شراب میریختند: بفرمود کارند خوانهای خورد همان نقل دانهای نادیده گرد. (نظامی. لغ. نادیده گرد) و مجلس بزم بیاراستندو نقل دانها (ی) زرین و سیمین و صراحی زرین لطیف نهاده، ظرفی شیشه یی که در دکانهای عطاری و شیرینی فروشی در آن نقل و آب نبات و مانند آن ریزند، طاقچه کوچک که عموما اطرافش گچ بری و نقاشی شده (بمناسبت اینکه در قدیم جای گذاشتن نقل بوده)
ظرفی که در آن تف ریزند، تفل دان